نيكادلنيكادل، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

بر بال فرشته ها نيكادل

پاسخ من به شعر زيباي حميد مصدق و فروغ فرخزاد

چه كسي مي خنديد چه كسي مي دانست چه كسي بود كه با دلهره در باغ دويد سيبكي را دزديد خش خش پاي كسي مي آيد باغبان باغچه همسايه در پي سايه او تند دويد سيب دندان زده را دستش ديد بغض سايه تركيد سيب دندان زده از دستش ، افتاد به خاك صاحب سايه پديدار شد از پشت درخت سايه اش جا مانده بر اندام باغ مات شد آن باغبان ازبغض چشمان ترش سايه آرام نگاهي كرد و گفت زندگي چون سيبي است كه من از باغچه همسايه مان دزديده ام زندگي خاطره عطر كسي است كه نمي دانم كيست خاطراتي كه مرا مي دهد آزارم و من انديشه كنان غرق در اين پندارم چه كسي بود كه فرياد برآورد ايكاش ! باغچه كوچك اين ...
5 بهمن 1390

دلتنگي(در باره پدرم)

چه زيبا مي رود اين سايه خيال برآستين پاره پاره زندگانيم من از اندوه آن شبهاي پائيزي به گورستان آرزوهايت رسيدم تورا در مرز بودن يا نبودن تو را در آستانه سردرگمي ديدم آه اي اشك امانم ده از اين خيال مبهم بيا تا ابري شود... هواي بي كسيم آه اي برگريزان درختان پير ببين چگونه بر اين گور مي كشانيم چه زيبا در دلم غم مي گريد چه زيبا بر نگاه سرد پائيز مي نشانيم تو را مي ديدم از ديروز تا فردا تو را كه مي آمدي از ترحم ابرها مرا چه كسي برد به مرز نبودنت ؟ مرا چه كسي كشت در خيال بودنت ؟ واي بر زمين خاكي و آسمان افلاكي كه گهوارشان را از وجودت انكار مي كنند واي بر من كه در حسرت نگ...
3 بهمن 1390

شعري زيبا و پاسخي زيباتر

شعری بسیار زیبا از حمید مصدق و پاسخی زیباتر، از فروغ فرخزاد به این شعر زیبا...   تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه ی همسایه سیب را دزدیدم   باغبان از پِی من تند دوید سیب را دست تو دید غضب آلود به من کرد نگاه   سیب دندان زده از دست تو  افتاد به خاک و تو رفتی و هنوز ، سالها هست که در گوش من آرام ،                                      ...
3 بهمن 1390