نيكادلنيكادل، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 2 روز سن داره

بر بال فرشته ها نيكادل

شعري زيبا و پاسخي زيباتر

شعری بسیار زیبا از حمید مصدق و پاسخی زیباتر، از فروغ فرخزاد به این شعر زیبا...   تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه ی همسایه سیب را دزدیدم   باغبان از پِی من تند دوید سیب را دست تو دید غضب آلود به من کرد نگاه   سیب دندان زده از دست تو  افتاد به خاک و تو رفتی و هنوز ، سالها هست که در گوش من آرام ،                                      ...
3 بهمن 1390

تو و من (درباره پدرم)

سلام سلام بابا رفتي از كنارم و هيچ نگفتي رفتي و مرا با خاطراتت تنها گذاشتي رفتي ! بي هيچ خداحافظي رفتي بابا كودكيم بدون تو سپري شد وجوانيم بدون تو رخت بر بست و تو در آسمان خيالم پرسه مي زدي دو سالم بود كه تو ديگر نبودي نبودي بغلم كني و من بگويم بابا... رفتي و دست نوازشت را نچشيدم رفتي انگار كه هيچ گاه نبودي نبودي كه صدايت كنم بابا ... نبودي تا من برايت ناز كنم نبودي كه قهرم را ببيني و غرورم را ، كه ديگر.......هيچ بابا دلم برايت زار زار مي گريد چشمانم از دوريت قرمز كبود است نبودي تا برايت من و ما باشيم رفتي بي آنكه التماس نگاهم را ببيني رفتي بي آنكه ...
25 دی 1390

گنجشك نازو زيبا بابام رو تو نديدي ؟ (بياد دوران كودكي)

  گنجشک ناز و زیبا //  که می‌پری اون بالا بال و پرت به رنگ خاک // دلت مهربون و پاک به من بگو وقتی که پر کشیدی //  بابام رو تو ندیدی؟  دیدمش از اینجا رفت //  اون بالا بالاها رفت پیش ستاره‌ها رفت //  یواش و بی صدا رفت ستاره آی ستاره //  پولک ابر پاره خاموشی یا می‌تابی //  بیداری یا که خوابی به من بگو وقتی که خواب نبودی //  بابام رو تو ندیدی؟  دیدمش از اینجا رفت // اون بالا بالاها رفت از این طرف از اون راه //  رفته به خونه‌ی ماه ماه سفید و تنها //  که هستی اون بالاها نقره نشون کهکشون //  چراغ سقف آسمون...
25 دی 1390