نيكادلنيكادل، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

بر بال فرشته ها نيكادل

دوباره از آسمان

            :: دوباره از آسمان :: روزي كه تو اومدي تو قلب من             همه ستاره ها راهي شدند تمام عروسكاي رو زمين            توي درياي دلت ماهي شدند دنيا ايستاده به يمن قدمي            كه تو برداري و پيشمون بياي بشيني تو قلب هر دوتاي ما            براي شادي كلبمون بياي بذاري قدم به روي چشامون         &nb...
12 بهمن 1390

عسل خانم

ای گل ریزه ریزه           دستات چقدر تمیزه ای گل لوله لوله           خوش لباس قد کوتوله کوچولوی ریزه میزه        نیکا خانم عزیزه ابرو کمون چشم سیاه     نیکا خانم خوش ادا وقتی باباش میادش       یه بوس میچینه از لباش مامان تو آشپزخونه        غذاهای خوب میپزه سوپ و حریره بادوم      فرنی و آش گردو مامان میگه فدات شم    کوچولوی ناز و خوشرو نیکادلم تولدت مبارک ...
12 بهمن 1390

عمه شهره جون

سلام ای فرشته زیبای عمه ,‌نیکای عزیزم امروز یکی از زیباترین روزهای عمرم است زیرا خداوند نیکادل مهربان و دوست داشتنی را از کنار خود به زمین فرستاد تا ما از داشتن این فرشته ی زیبا و طناز به خود ببالیم , با آرزوی تمام شادیهای دنیا برای لحظه لحظه ی زندگیت گل قشنگ عمه تولدت مبارک                                ...
12 بهمن 1390

پاسخ من به شعر زيباي حميد مصدق و فروغ فرخزاد

چه كسي مي خنديد چه كسي مي دانست چه كسي بود كه با دلهره در باغ دويد سيبكي را دزديد خش خش پاي كسي مي آيد باغبان باغچه همسايه در پي سايه او تند دويد سيب دندان زده را دستش ديد بغض سايه تركيد سيب دندان زده از دستش ، افتاد به خاك صاحب سايه پديدار شد از پشت درخت سايه اش جا مانده بر اندام باغ مات شد آن باغبان ازبغض چشمان ترش سايه آرام نگاهي كرد و گفت زندگي چون سيبي است كه من از باغچه همسايه مان دزديده ام زندگي خاطره عطر كسي است كه نمي دانم كيست خاطراتي كه مرا مي دهد آزارم و من انديشه كنان غرق در اين پندارم چه كسي بود كه فرياد برآورد ايكاش ! باغچه كوچك اين ...
5 بهمن 1390