چتر احساس
تو
براي دل بارانزده ام
چتر شدي
و ندانستي
كه احساسم چيست
من درون دل اين تاريكي
كنج ديوار غروب
تكيه دادم به دل تنگ كبود آسمان
آسمان غرش كرد
دل ابرها لرزيد
و نمي دانستم
ابرها هم از براي دل تنگ آسمان
مي گريند
و تو
چتر احساست را
سايه بان دل من مي كردي
و نمي دانستي
دل بارانزده ام
بارانيست .
از:ك- دارابي
بهار1391