با تو بودن
به نگاهت مي انديشم
به نگاه مهربان و معصومانه ات
كه ترنم زيباي بهار را به ارمغان مي آورد
طفلك رؤياهاي من
اي كه در فراسوي قلبم مي نشيني
به كدامين اشك ، دلتنگيم را بيان كنم
وقتي كه چشمانت را مي بندي و ستاره ها را مي شماري
اي گل خوشبوي بهارم
تابستان خيال چه زود گذشت
گذشت زمان و قد كشيدنت را حس كردم و ديدم
و من شادم از بابا گفتنت ، ماما گفتنت
عروسكهايت را به آغوش مي كشي ، عروسك من
و بابا تورا و بودنت را به آغوش گرمش مي فشارد
دخترك ناز پدر چه تند ميدود اين روزها
و زمان به خاطر مي سپرد داستان عشق مارا
آري چه تند مي رود اين روزها و شبها
و چه اندازه زيبا مي شوي در درون نگاهم
و امامي آيد پاييز و برگريزان درختان سر آغاز سرود چكاوكها مي شود
و در هواي پاييزيش من تورا در گهواره قلبم حفظ خواهم كرد
تا مبادا برسد سوزي و سرمايي و تو بترسي و بلرزي
آري تابستان مي رود و پاييز مي شود
و چه زيبا است لحظه هاي با تو بودن
نيكادلم .................................