نيكادلنيكادل، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره

بر بال فرشته ها نيكادل

عسل خانم

ای گل ریزه ریزه           دستات چقدر تمیزه ای گل لوله لوله           خوش لباس قد کوتوله کوچولوی ریزه میزه        نیکا خانم عزیزه ابرو کمون چشم سیاه     نیکا خانم خوش ادا وقتی باباش میادش       یه بوس میچینه از لباش مامان تو آشپزخونه        غذاهای خوب میپزه سوپ و حریره بادوم      فرنی و آش گردو مامان میگه فدات شم    کوچولوی ناز و خوشرو نیکادلم تولدت مبارک ...
12 بهمن 1390

عمه شهره جون

سلام ای فرشته زیبای عمه ,‌نیکای عزیزم امروز یکی از زیباترین روزهای عمرم است زیرا خداوند نیکادل مهربان و دوست داشتنی را از کنار خود به زمین فرستاد تا ما از داشتن این فرشته ی زیبا و طناز به خود ببالیم , با آرزوی تمام شادیهای دنیا برای لحظه لحظه ی زندگیت گل قشنگ عمه تولدت مبارک                                ...
12 بهمن 1390

پاسخ من به شعر زيباي حميد مصدق و فروغ فرخزاد

چه كسي مي خنديد چه كسي مي دانست چه كسي بود كه با دلهره در باغ دويد سيبكي را دزديد خش خش پاي كسي مي آيد باغبان باغچه همسايه در پي سايه او تند دويد سيب دندان زده را دستش ديد بغض سايه تركيد سيب دندان زده از دستش ، افتاد به خاك صاحب سايه پديدار شد از پشت درخت سايه اش جا مانده بر اندام باغ مات شد آن باغبان ازبغض چشمان ترش سايه آرام نگاهي كرد و گفت زندگي چون سيبي است كه من از باغچه همسايه مان دزديده ام زندگي خاطره عطر كسي است كه نمي دانم كيست خاطراتي كه مرا مي دهد آزارم و من انديشه كنان غرق در اين پندارم چه كسي بود كه فرياد برآورد ايكاش ! باغچه كوچك اين ...
5 بهمن 1390

دلتنگي(در باره پدرم)

چه زيبا مي رود اين سايه خيال برآستين پاره پاره زندگانيم من از اندوه آن شبهاي پائيزي به گورستان آرزوهايت رسيدم تورا در مرز بودن يا نبودن تو را در آستانه سردرگمي ديدم آه اي اشك امانم ده از اين خيال مبهم بيا تا ابري شود... هواي بي كسيم آه اي برگريزان درختان پير ببين چگونه بر اين گور مي كشانيم چه زيبا در دلم غم مي گريد چه زيبا بر نگاه سرد پائيز مي نشانيم تو را مي ديدم از ديروز تا فردا تو را كه مي آمدي از ترحم ابرها مرا چه كسي برد به مرز نبودنت ؟ مرا چه كسي كشت در خيال بودنت ؟ واي بر زمين خاكي و آسمان افلاكي كه گهوارشان را از وجودت انكار مي كنند واي بر من كه در حسرت نگ...
3 بهمن 1390